اولین انشای دانشگاهی من برای استاد آیین نگارش

عصر پاییزی

عصر پاییزی

يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۲۶ ب.ظ

عصر پاییزی دلم گرفته و ابری بود،در جوار خانه باغی بزرگ بود،بیرون رفتم...

دشت و صحرا پر از گلهای رنگارنگ شده بود،گلهای پاییزی...غرش آبشار و زمزمه ی جویبار هر کدام به زبانی با من سخن میگفتن...

چه بر سر آسمان آمده؛نکند اوهم هوای دل غریبانه ی من را دارد

به فکر فرو رفته بودم،بغض گلویم را میفشرد ولی نمیشکست،ناگه صدای مهیبی دلم را لرزاند

گویی کسی بر سرم فریاد زده باشد،و با آن فریاد اشک هایم جاری شد..

آسمان بغضش را شکسته بود،قطرات اشکش صورت خسته ام را شست،اما تکلیف دل خسته ام چه میشود!؟

چشمانم از دلم خسته ترند،هر روز به امید رخدادی تازه باز میشوند،ولی شب ها ناامید و خیس قهر میکنند،آخر قلبم از همیشه زورگو تر برسرشان فریاد میزند!

حرفهای همیشگیه مادرم در مفزم می پیچد:برای پروانه شدن گذشتن از تنگنای پیله های درهم تنیده شده ی زندگی لازم است

میدانم!

میدانم که برگهای آرزو هایم یک به یک زرد شد و امیدی به ادامه دادن ندارم..

تبسمم کوتاهست و بر این اعتقادم؛کسی که رنگ پریدگی پاییز را درک کرده باشد،به نیرنگ گلهای رنگارنگ دل نخواهد بست

بااللها بازار سنگ فروش ها کجاست؟

دنبال سنگی کمیابم،میخواهم بدانم آیا سنگ صبور میفروشند!؟

پریشان و شوریده خاطر برروی صندلی کهنه ی پدربزرگم نشسته بودم،زیر آن درخت گلابی

قطره های باران از لابه لای برگهای همین درخت گلابی،صورتم را نوازش میداد.

بر روزگار خویش پوزخندی از روی تاسف میزدم،که آسمان آرام آرام،،آرام گرفت

خورشید ابرهای غمناکش را کنار زد و از لابه لای برگها چشمکی بر من زد،گویی که خورشید دلم هم سر برآورده و ابرهایش را کنار زده بود،انگار خدا صدایم را شنیده بود،که نه تنها صبر بلکه نور امیدی بر دل تاریکم انداخت...

از جایم برخواستم و شروع به قدم زدن کردم،نسیمی در لابه لای موهایم شروع به وزیدن گرفت

اشک هایم به تبسمی شیرین بدل شد و باورم را تغییر دادم

که گفته است که پاییز غمگین است،وقتی که صدای خش خش برگ هایش زیر پای توست،وقتی که نوازش دستانش لابه لای موهای توست...


  • Asra Asgari

نظرات  (۱)

سلام وبلاگ شنا نیاز به کار بیشتری دارد
پاسخ:
سلام استاد
استاد من تازه این وبلاگ و ساختم ولی از اونجایی که از محیط علمیش خیلی خوشم اومد
قول میدم که از این به بعد توش فعال باشم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی